چشمان قهوه ای رنگش را به اسمان ابی دوخت،تنها صدایی که به گوش میرسید

صدای دریای خروشان بود.به انعکاس تصویر خود در اب زلال خیره شد

فردی که میدید کاملا برایش نا اشنا بود،ظاهرش را نمیشناخت اما باطنش را خوبمیشناخت.

درست است ظاهرش تغییرات زیادی کرده...اثرات سوختگی هنوز هم روی سمت راست صورتش خودنمایی میکرد...اما او هنوز همان ادم بود!

ظاهرش انقدر تغییر کرده بود که در دید خودش ناشناس بود اما باطن و درونش درست مثل روز اول بود!

اثرات میمانند،ظاهر تغییر میکند...اما چیزی که هیچ وقت تغییر نمیکند درون ما است

و او درون خود را دید...نه ظاهرش را!

مشکل بیشتر ادما اینه که فکر میکنند با تغییر ظاهرشان خود را تغییر دادند

اما اول خودشان باید با درون خود کنار بیایند و ان را بپذیرند.

پ ن: کاری داشتید...خصوصی هس:)